چرا عشق به نفرت تبدیل می شود؟

2022-05-07

نزدیک تاج محل در هند، کافه ای به نام «شرو» وجود دارد. اکثر کارمندان آنجا از اسیدپاشی جان سالم به در برده اند. قیافه‌شان خراب شد، اما با کار در کافه‌ها، جسارت ادامه زندگی‌شان را دوباره به دست آوردند. در هند، جایی که «خرید اسید سولفوریک به آسانی خرید رژ لب است»، پاشیدن اسید سولفوریک به زنان غیر معمول نیست. شایع ترین دلیل این است که خواستگاران آنها از عشق به نفرت و سپس انتقام خواسته می روند.
اگرچه این به اندازه پرتاب اسید سولفوریک جدی نیست، دوستی اخیراً عشق خود را از دست داده است. دیروز، او به سابق خود به خاطر "مجرد بودن مادام العمر" فحش می داد. احساس نفرت در قلب او بسیار شهودی است. ما واقعاً می توانیم از آن شخص متنفر باشیم. زمانی عمیقا عاشق بودیم
امروز می خواهم در مورد آنچه از عشق تا نفرت اتفاق افتاده با شما صحبت کنم.
https://cdn.coolban.com/ehow/Editor/2022-05-07/627637049061e.jpg
معنای واقعی «عشق و نفرت» چیست؟
قبل از اینکه به انتقال از عشق به نفرت بپردازیم، باید بفهمیم که «عشق و نفرت» واقعاً چیست. در روانشناسی، برای تشخیص وجود منحصر به فرد عشق و نفرت، عشق و نفرت هر دو به عنوان "انگیزه" تعریف می شوند.
عشق: انگیزه ای برای امیدواری به حفظ یا افزایش شادی دیگران است.
نفرت: انگیزه ای برای کاهش یا از بین بردن رفاه دیگران.
با این حال، انگیزه های عشق و نفرت فقط انگیزه های ذهنی هستند و لزوماً منجر به عمل نمی شوند. احساسات دوست داشتن و دوست نداشتن اغلب بلافاصله توسط یک ویژگی خاص طرف مقابل تحریک می شود که نسبتاً کوتاه مدت است و نوسانات زیادی دارد.
و اگر احساسات طرف مقابل نسبت به ما به اندازه کافی قوی یا طولانی باشد، ممکن است ما را برای طرف مقابل "انگیزه" ایجاد کند. اما عشق و نفرت هنوز دو انگیزه متفاوت هستند. ما همدیگر را به خاطر ویژگی های یکدیگر مانند زیبایی، سرگرمی، هوش و غیره دوست داریم. همچنین می تواند به دلیل صمیمیت طرف مقابل با ما باشد، مثلاً شخص دیگری که به ما احساس خوبی می دهد. اما ما انگیزه ای برای "نفرت" نداریم فقط به خاطر ویژگی های خاص طرف مقابل. تنها زمانی که "به طور ذهنی باور کنیم که طرف مقابل ما را آزار داده است" به طرف مقابل به عنوان تهدیدی برای خود نگاه می کنیم و امیدواریم که طرف مقابل ضعیف یا ناپدید شود.
https://cdn.coolban.com/ehow/Editor/2022-05-07/62763710f31cb.jpg
چرا عشق در روابط صمیمانه به نفرت تبدیل می شود؟
اول از همه، می توان تأیید کرد که احتمال تغییر از عشق به نفرت در یک رابطه صمیمی زیاد است. این به این دلیل است که وقتی احساسات ما از بیرون تحریک می شوند، ویژگی دوقطبی بودن را دارند. این به عنوان اثر "آونگ روانی" شناخته می شود. گفته می شود، احساسات ما به راحتی می توانند به حالت مخالف تبدیل شوند. مانند آونگی که بلند می شود و به سمت پایین می چرخد، هر چه قدرت عاطفه بیشتر باشد، درجه این برگشت بیشتر می شود.
ما به دلیل اثر آونگ روانی راحت‌تر از عشق به نفرت می‌رویم. مخصوصاً وقتی که طرف مقابل ما را فوری و درد می آورد. در روابط صمیمانه، سناریوهای رایج برای این آسیب ها ممکن است شامل موارد زیر باشد: «از دست دادن یک طرفه»، «بازگشت نابرابر» و «خیانت به دیگری».
ما خودمان را کاملاً در عشق باز می کنیم، که به طرف مقابل این امکان را می دهد که به ما صدمه بزند. پس از آسیب دیدن، یکی از شرکا ممکن است از اقدامات و تصمیماتی که در وهله اول آسیب پذیری را آشکار می کند، احساس شرم کند. روانشناسان بر این باورند که شرم خود به نابودی اشاره دارد و علت اصلی همه خشونت هاست.
https://cdn.coolban.com/ehow/Editor/2022-05-07/6276371c5d645.jpg
در چه شرایطی تغییر از عشق به نفرت آسان تر است؟
1. طرفی که به طرف مقابل آسیب رساند، کار "اتکایی به خود" را به خوبی انجام نداده است
اعتماد به نفس را می توان به عنوان یک تصمیم بدون خصومت درک کرد. ناکامی در انجام یک کار خوب برای تعیین سرنوشت، دو مظهر خاص دارد:
کسی که به اندازه کافی قاطع نیست، مانند ارائه برخی نگرش های جدا و ناسازگار، اغلب به طرف مقابل امید کاذب می دهد.
دیگری این است که معنای قوی بودن را اشتباه درک کنید، بدون توضیح ناپدید شوید، بگذارید طرف مقابل بارها و بارها حدس بزند، و رها کردن آن دشوارتر است.
اطمینان به خود مستلزم آن است که مستقیماً احساسات و نیازهای واقعی خود را بیان کنیم، اما در عین حال به احساسات و نیازهای دیگران احترام بگذاریم. گفتنی است، وقتی اراده خود را به "نه" ابراز می کنیم، باید به دیگران نیز فرصت دهیم تا دلایل این تصمیمات را درک کنند.
2. صمیمیت که «متقابل» نباشد
برخی از مردم احساس می کنند که خوب بودن با من انتخاب آزادانه آنهاست نه من. این نوع تفکر در واقع ساده سازی بیش از حد واقعیت ما است. زیرا تا زمانی که تعامل وجود داشته باشد، حتی اگر فقط به صورت یک طرفه پذیرفته شود، سیگنالی به طرف مقابل خواهد فرستاد که همان توسعه صمیمیت است.
«نفع متقابل متقابل» شرط اساسی یک رابطه صمیمی سالم است. اگر طرفی که پرداخت را می پذیرد فقط از پرداخت دیگران لذت می برد، اما هرگز آن را پس نمی دهد. در این صورت این رفتار ممکن است راهی مبهم برای بهره بردن از مزایای دیگران باشد. این می تواند یک صمیمیت ناعادلانه و غارتگرانه باشد. تصور می شود که این صمیمیت به راحتی منجر به انگیزه "تنفرآمیز" در طرف ضعیف تر می شود.
https://cdn.coolban.com/ehow/Editor/2022-05-07/62763726d0345.jpg
3. قربانیان: «ترک خشم» ناشی از سوء تفاهم
گاهی اوقات نفرت توسط خود قربانی ایجاد می شود. به عنوان مثال، آنها درک نادرستی از خود عشق دارند: اگر با طرف مقابلم نباشم، آنچه را که لیاقتش را دارم از دست می‌دهم یا شکست می‌خورم. هنگامی که ما موضوع تحسین خود یا معشوق خود را دارایی خود می دانیم، احساس می کنیم از آنچه شایسته خود هستیم محروم هستیم که منجر به نوعی "خشم ترک شده" می شود.
و عشق تصاحب شخص دیگری نیست، عشق باید انگیزه "امید به بهتر" باشد. خواه عشق را به‌عنوان مالکیت در نظر بگیریم یا به‌عنوان شاخصی برای خود ارزش‌گذاری، این افکار را می‌توان به ویژگی شخصیتی «خودشیفتگی» نسبت داد.
افراد خودشیفته واقعاً خودشان را دوست ندارند، اما بسیار خود محور هستند. آنها دائماً به دنبال توجه و تأیید به دنیای بیرون هستند تا احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند. آنها نیازهای خود را در اولویت قرار می دهند و بنابراین دیگران را "برآورنده نیازهای خود" می دانند. خودشیفته ها به راحتی از عشق به نفرت تبدیل می شوند زیرا موضوع مورد توجه آنها از برآوردن نیازهای آنها امتناع می کند. این برای آنها غیر قابل قبول است.
https://cdn.coolban.com/ehow/Editor/2022-05-07/6276373d3b055.jpg
چگونه همه چیز را از عشق تا نفرتی که برای ما به ارمغان می آورد متعادل کنیم؟
فرهنگ اجتماعی ما «نفرت» را به عنوان موجودی منفی و حتی غیراخلاقی می‌سازد، اما نفرت در واقع معنای مثبتی نیز دارد. با این حال، رفتن از عشق به نفرت عواقب منفی پیش بینی نشده ای برای مردم دارد.
هر کسی که تا به حال متنفر بوده است می داند که "نفرت" تجربه سخت و دشواری است. نفرت برای مدت طولانی احساسات منفی را که خود رویداد برای ما به ارمغان می آورد طولانی می کند. ما تمایل داریم رویدادهای گذشته را به شیوه‌های نفرت‌انگیز بازتاب دهیم، و این بازتاب‌ها منابع شناختی ما را گرفته و تخلیه می‌کنند و بر زندگی روزمره ما تأثیر می‌گذارند. به جای سرکوب یا چشم پوشی از نفرت، باید تعادل را در تجربه رفتن از عشق به نفرت پیدا کنیم.
در اینجا چند پیشنهاد برای خلاصه کردن وجود دارد:
1. به خود اجازه دهید از عشق به نفرت برسید، اما آن را به عنوان یک وضعیت اضطراری موقت ببینید
2. روی خودتان تمرکز کنید و زیاد به آن فکر نکنید
3. عشق و امنیت را از سایر روابط اجتماعی به دست آورید و در صورت لزوم از متخصص کمک بگیرید